سفارش تبلیغ
صبا ویژن

► o▌ استان قدس ▌ o ◄

سلام السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی

السلام علی المهدی الذی وعد الله عز و جل به الامم

السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین

السلام علیک یا ابا الفضل العباس

یا بن النعمان ان ارد ت ان یصفولک ود اخیک

فلا تمار حنه

و لا تمار ینه

و لا تباهینه

و لا تشارنه

ای پسر نعمان اگر می خواهی دوستی

برادرت با تو خالص باشد

با او شوخی بیجا مکن

با او مجادله مکن

بر او فخر مفروش

و به او بدی مکن

امام صادق علیه السلام

البحار جلد 78

صفحه 291

 )))



 


نوشته شده در دوشنبه 91/2/11ساعت 11:29 صبح توسط علی رضا رسولی نظرات ( ) |

سلام السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی

السلام علی المهدی الذی وعد الله عز وجل به الامم

رفتارهایی که روزانه افراد انجام می دهند و موجب از بین رفتن سلول های مغز می شوند.
به گزارش افکارنیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران ، انجام دادن بعضی از رفتارها برای افراد عادت شده و به طور روزانه و عادت و تکرار این رفتار را انجام می دهند غافل از اینکه با دست خود موجب تحلیل رفتن سلول های مغزی می شوند.

این عادات شامل؛

1-نخوردن صبحانه

2-پرخوری

3- سیگار کشیدن

4-خوردن قند و شکر زیاد

5-آلودگی هوا

6-کم خوابی

7- خوابیدن در حالتی که روی سر پوشیده باشد (مانند کشیدن پتو روی سر یا صورت) که باعث افزایش کربن و کمبود اکسیژن برای تنفس می شود.

8- کار کشیدن از مغز در دوره بیماری

9- کمبود فکرهای سازنده درمورد آینده

10-کم حرفی یا سکوت دایمی، صحبت کردن از روی مطالعه (نه پرحرفی های بیهوده) انتقال خرد و دانش و آگاهی به دیگران موجب افزایش کارآیی مغز می شود.

نوشته شده در دوشنبه 91/2/11ساعت 9:9 صبح توسط علی رضا رسولی نظرات ( ) |

سلام السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی

السلام علی المهدی الذی وعد الله عز و جل به الامم

شخص چوپانی خاطر خواه دختر شاه شد

و از قضا مادر او در اشپز خانه وزیر پادشاه کار می کرد

چوپان فکر نمی کرد بتواند با دختر شاه ازدواج کند

به این علت یاس بر او چیره شد و کم کم بیمار شد

مادر چوپان  از اوضاع پسرش ناراحت شد

جریان را به وزیر اطلاع داد

وزیر فکری کرد و به مادر گفت ناراحت نباش

من کاری را به تو یاد می دهم انجام بده

به پسرت بگو به غاری در کوه برود

و به عبادت خود را مشغول کند

مادر به پسرش خبر داد و پسر به کوه رفت

ودر غاری مشغول شد

وزیر در شهر شایع کرد که جوان مستجاب الدعوه ای

در غاری نزدیک شهر قرار دارد کم کم خبر به گوش شاه رسید

شاه پسری نداشت به وزیر گفت شایع شده جوان مسجاب الدعوای

در کوه قرار هست بهتر است پیش او برویم شاید دعای او در باره ما

اجابت شود و ما صاحب فرزند پسری شویم

وزیر به مادر پسر خبر داد که به پسرت بگو شاه

به دیدن او می رود تا زمانی که من چیزی نگفتم

حرفی به شاه نزند

مادر به غرزندش خبر داد وزیر و شاه به

کوه رفتند وقتی به غار رسیدند دیدند

جوانی مشغول عبادت است

وزیر به جوان اشاره کرد اما جوان حرفی نزد

دوباره این کار را انجام داد باز جوان حرفی نگفت

شاه که اینطور دید گفت برویم این عابد مشغول عبادت است

و نمی خواهد با ما سخن بگوید وقتی شاه کمی دور شد

وزیر رو به جوان کرد و گفت من این همه کار انجام دادم

چرا حرفی نزدی مگر دختر شاه را نمی خواستی

جوان گفت : عبادت سوری و ظاهری من باعث شد

خدا شاه را به پای من بیندازد حالا ببین عبادت واقعی چه می کند

من نه شاه را می خواهم نه دختر شاه را





نوشته شده در یکشنبه 91/2/10ساعت 2:47 عصر توسط علی رضا رسولی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak