سفارش تبلیغ
صبا ویژن

► o▌ استان قدس ▌ o ◄

السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی

السلام علی المهدی الذی وعد الله عز وجل به الامم

در شهری چند سال باران نمی امد روزی معلمی به ذهنش رسید از بچه ها بخواهد حاجات خود را روی برگه ای از کاغذ بنویسند و دعا کنند که حاجت انها براوده شود فکر می کنید حاجت بچه ها چه بود ؟؟ همه یک حاجت داشتند اینکه باران بیاید اما کودکی بر خلاف خواسته همه از خدا خواسته بود که : خدا یا باران نیاید .. .. معلم و بچه ها ازکار او تعجب کردند و زمانی که اهالی شهر فهمیدند از او ناراحت شدند تا
جایی که جان کودک در خطر قرار گرفت و به خانه خود پناه برد مردم به دنبال کودک به خانه اش رفتند مادر بزرگ کودک نزد انها امد و گفت : نوه من به این علت چنین دعایی کرده که خانه ما در باران اسیب نبیند نوه من یتیم است و ما پول کافی برای مرمت ان نداریم  مردم همان زمان از کار خود پشیمان شدند و در صدد کمک بر امدند و با کمک یکدیگر خانه انها را مرمت کردند هنوز کار بازسازی خانه به پایان نرسیده بود .... ابر های رحمت الهی در اسمان ظاهر شدند و باران باریدن گرفت مردم شهر دانستند خدا به علت دعای فرزندی یتیم باران لطف خود را از انان دریغ داشته است . . .

 و حالا به دعای همان فرزند یتیم باران لطف و رحمت خود را برانان ارزانی داشته

 )))

 


نوشته شده در شنبه 90/11/15ساعت 10:13 عصر توسط علی رضا رسولی نظرات ( ) |


Design By : Pichak