► o▌ استان قدس ▌ o ◄
براین اساس در یک جمع بندی می توان محورهای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را این چنین بر شمرد:
1. اسلامیت نظام 2. جمهوریت نظام 3. تمامیت ارضی 4. حاکمیت ملی 5. وحدت ملی
6. معیشت ضروری مردم. 7. نظم و امنیت عمومی جامعه 8 . کیان اسلام و تشیع در جهان
9 . استقلال سیاسی 10 . پرستیژ و افتخارات ملی 11. تعمیم عدالت و رفاه 12 . صلح و امنیت بین المللی 13. حفظ محیط زیست.[26]
پنجم .امنیت ملی
امنیت ملی(National Security) ، « مصونیت نسبی یا مطلق یک کشور از حمله مسلحانه یا خرابکارانه سیاسی یا اقتصادی احتمالی همراه با وارد کردن ضربه کاری و مرگبار در صورت مورد حمله قرار گرفتن.»[27] در بررسی تعاریف و نظریه های مختلفی که پیرامون امنیت ملی وجود دارد؛ میتوان نتیجه گرفت که امنیت ملی به پروسههای زیر اطلاق میشود:
1- حفظ تمامیت ارضی، حفظ جان مردم، بقاء و ادامه سیستم اجتماعی و حاکمیت کشور (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی) 2- حفظ و ارتقاء منابع حیاتی کشور. 3- فقدان تهدید جدی از خارج نسبت به منافع ملی و حیاتی کشور.[28]
ششم . تامین امنیت ملی
نکته مهمی که در تامین و چگونگی تامین امنیت ملی در جهان کنونی نیازمند توجه جدی است اینکه در یک تقسیم بندی جنگ ها به دو دسته «جنگهای قلعهای» و «جنگهای میدانی» تقسیم می شوند؛ تمدن غرب با استفاده از عقلانیت یونانی و تجارب تاریخی درماجراهایی نظیر «افسانه هومر» و ماجرای خدعه «اسب تروا» آموخته است که استراتژی دفاعی جنگ قلعه ای ناکارآمد و بسیار آسیب پذیر می باشد ؛ شکست قلعهنشین در یک جنگ قلعهای یعنی از دست دادن همه داراییها وهتک شدن همه حرمتها در حالی که شکست در یک جنگِ میدانی ، حداکثر یعنی یک خسران مادی که قابل جبران می باشد. از این روغربیان پس از فهم تاریخی تمایز جنگ میدانی و جنگ قلعهای ، در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با همین ترفند به سمت استعمار ممالک دوردست تغییر جهت دادند؛ یعنی جنگهای میدانی، در میدانهایی هر چه دورتر. بر این اساس استعمار یعنی جابهجایی مرزهای امنیتی، اقتصادی و حکومتی از مرزهای جغرافیایی که نهایت صرفه و بهره برداری را برای استعمار گران داشت ؛ یعنی عملا جنگ را در میدانی خارج از خانه طراحی و تعقیب نمودند نه در قلعه.
از چنین دیدگاهی است که امروزه آمریکا امنیت داخلی و منافع ملی خود را در خارج از مرزهای جغرافیایی خویش تعریف کرده و جنگ را از قارهای به قاره دیگر میکشاند و ویتنام ، فلسطین ، افغانستان ، عراق و لبنان را میدانی برای جنگ در راستای تامین امنیت و منافع ملی خویش میسازد . اما هیچگاه حاضر نخواهد شد با کوبا وارد درگیریِ نظامی شود و عملا قلعهاش را در معرض حمله قرار دهد.[29] اما در عوض رژیم صهیونیستی رقم هنگفتی بالغ بر سه میلیارد دلار در سال به عنوان کمک خارجی از آمریکا دریافت میکند. از این گذشته آمریکا 20 درصد از یارانه مورد نیاز ارتش رژیم صهیونیستی را نیز تأمین میکند در واقع اسرائیل در قبال تحمل بسیاری از تهدیدات علیه امریکا و انگلیس و در خطر افتادن امنیت شهروندانش به عوض شهروندان انگلیسی و امریکایی طلب مزد میکند.[30]
هفتم . دستاورد مقاومت در تامین منافع و امنیت ملی
اکنون با توجه به مطالب فوق که پیرامون شناخت صحیح مفهوم منافع ملی و امنیت ملی و چگونگی تامین آنها گذشت ؛ درباره نقش مقاومت اسلامی در تامین منافع و امنیت ملی کشورمان گفتنی است ؛ هرچند نگاه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خویش در قبال مقاومت اسلامی و نهضت های آزادیبخش نگاهی کاملا انسان دوستانه و در راستای انجام وظایف ایدئولوژیکی و مکتبی است ؛ اما این موضوع هیچ گونه امتناعی از تامین امنیت و منافع ملی کشورمان و همچنین سایر کشورهای اسلامی و منطقه در قبال این حمایت ها توسط مقاوت اسلامی ندارد . به عبارت دیگر نه تنها میان وظایف ایدئولوژیکی دولت اسلامی با منافع ملی کشورمان تعارضی نیست ؛ بلکه این دو می توانند در تعامل و هماهنگی با یکدیگر عمل نمایند. ایران، از سالها پیش با یک نگاه استراتژیک، در حین جنگ عراق، به این حقیقت دست پیدا کرد که حرکت به سمت جنگ میدانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است
. پس در حمایت غیرقابل انکار معنوی ایران از مبارزان حزبالله جنوب لبنان و مقاومت اسلامی ، تامین منافع ملی نیز می تواند ملحوظ باشد؛ اگر ایالاتِ متحده نسبت به ایران کوچکترین تعرضی بنماید ، میدانهای دیگری در عالم، به آتش کشیده خواهند شد.[31] و این دقیقا یکی از جنبه های مهم بازدارندگی ایالات متحده آمریکا از حمله نظامی به ایران است ؛ موضوعی که بارها به صراحت توسط سیاستمداران و کارشناسان مسائل نظامی آمریکا و اسرائیل مطرح و آن را به عنوان مانع بزرگ در حمله به تاسیسات هسته ای ایران برشمرده اند. پس حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین حتا با دیدِ منفعتگرایانه نیز قابل توجیه است.
بر این اساس منافع ملی و امنیت ملی یک کشور و تامین آنها، فقط در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمیشود. لذا دولتها به میزان هزینههایی که در کشورهای دیگر مبذول میدارند، از توان و قدرت تصمیمگیری و تأثیرگذاری بیشتری نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقهای برخوردار میباشند. در واقع حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور - که از عناصر کلیدی و حیاتی تشکیلدهنده منافع ملی است - نیازمند صرف چنین هزینهها و کمک به ملتهایی است که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند. واقعیت آن است که مردم مظلوم و مبارز فلسطین و مقاومت اسلامی لبنان، از منافع و امنیت ملی ما نیز دفاع میکنند و ما کمترین وظیفه خود (تدارکات و پشتیبانی) را انجام میدهیم.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ابتکار عمل مسئولان نظام در مسائل جهانی و به ویژه مسائل منطقه ای می فرمایند:« در عرصه خارجی، کشور از موقعیتی کم نظیر و تحرک و نشاط خوبی برخورداراست و حوادث منطقه ای مانند پیروزی حزب الله و حماس نیز به لطف پروردگار و امدادهای الهی، موقعیت نظام اسلامی را تحکیم بخشیده است... مخالفان اسلام و مسلمین، هنوز مبهوت این حادثه مهم هستند و از فهم و درک دلایل آن عاجزند، اما این گونه حوادث بزرگ که در شعاع حرکت انقلاب اسلامی رخ می دهد، در عمل به تقویت موقعیت نظام منجر شده و اعتبار، نفوذ و جاذبه شعارهای انقلاب اسلامی را برای همه اثبات کرده است.»[32]
و آخرین نکته ای که لازم است در پایان یادآوری نمائیم توجه به شبهات مسمومی است که در صددند با تکیه بر عقاید مذهبی ، میان فرقه های مختلف جهان اسلام تفرقه ایجاد نمایند و این در حالی است که قرآن کریم مسلمانان را امت واحده خوانده است: «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون»[33] و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: «انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم»[34] و امام الصادق(ع) مسلمانان را با یکدیگر برادر می داند : «المسلم اخ المسلم»[35] و در حدیث از ایشان آمده است که فرمود: «من صلّی خلفهم کان کمن صلی خلف رسول الله»[36]، یعنی؛ کسی که پشتسر آنان نماز بخواند، مانند آن است که پشتسر رسول خداصلی الله علیه وآله نماز خوانده است. اساساً وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم»[37] آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند.
و این در حالی است که سیره عملی پیشوایان ما نیز بر وحدت و اتحاد اسلامی تأکید دارد چنانکه حضرت امیر(ع) به خاطر باقی ماندن اصل اسلام، بیست و پنج سال سکوت کرد و حتی در بسیاری موارد برای رعایت مصلحت اسلام و جامعه اسلامی به خلفای سه گانه کمک فکری و مشورت می دهد، در نماز جماعت آنان حاضر می شود. حتی بالاتر از این امام علی (ع) در جریان حمله به شهر انبار که اموال مسلمین و غیرمسلمین غارت شده بود و خلخال از پای زن یهودی کشیده بودند،فریاد بر می آورد و میفرماید:« اگر برای این حادثه تلخ ، مسلمانی از روی تأسّف بمیرد ، ملامت نخواهد شد ، و از نظر من سزاوار است .»[38] امام صادقعلیهالسلام شخصاً با ابوحنیفه مینشست و در عقاید و احکام با وی مناظره میکرد.
بر این اساس در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و از هیچ گونه جنایتی دریغ نمی ورزند ، تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند و به مقابله با اسرائیل و آمریکا و توطئه های شوم آنان برای جهان اسلام برخیزند ، پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: «یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد»[39]
نتیجه
حمایت مادی و معنوی از هستههای مقاومت و نهضتهای آزادی بخش در سراسر جهان اسلام، علاوه بر آنکه به عنوان وظیفه ایدئولوژیکی دولت اسلامی است ؛ نقش بسیار زیادی در تامین منافع و امنیت ملی و گسترش حوزه های نفوذ کشورمان در ابعاد مختلف دارد و به عنوان یکی از مهمترین اهرمهای قدرت برای جمهوری اسلامی است که موجب بازدارندگی ابر قدرتها از عملی کردن نیات امپریالیستی آنان در قبال منطقه و کشورمان میگردد و کمک به این مردم مبارز، به معنای استحکام بخشیدن به سنگرهای دفاعی خود است. آیندهنگری و تأمین منافع بلندمدت، خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتی است؛ زیرا آرمانها و اهداف توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی، هرگز به فلسطین و لبنان محدود نیست؛ بلکه آنان آرزوی سیطره بر جهان اسلام و خصوص امالقرای آن (جمهوری اسلامی ایران) را در سر میپروراند.
چنانکه مقام معظم رهبری می فرمایند : « سیاست راهبردی آمریکا، ایجاد ناامنی و بحران و جنگ در این منطقه است ، بدانند که هر چه ناامنی را گسترش دهند، ملتها را بر خود خشمگین تر و دنیا را برای خود ناامن تر خواهند کرد. رفتار و خوی تجاوزگرانه آمریکا و اسرائیل، روح مقاومت را بیش از پیش در دنیای اسلام زنده خواهد کرد و ارزش جهاد را برای آنان نمایانتر خواهد ساخت. دنیای اسلام و جوانان مسلمان در همه کشورهای اسلامی بدانند که راه مقابله با گرگ وحشی صهیونیزم و تجاوزگری شیطان بزرگ، جز مقاومت فداکارانه نیست، تسلیم و انقیاد در برابر دولتمردان ماجراجو و فتنهگر آمریکا، برطمع و جسارت آنان میافزاید و کار را بر ملتها سختتر میکند. اگر لبنان تسلیم تجاوز اسرائیل و آمریکا میشد و اگر جوانان مجاهد حزبالله و مردم مظلوم جنوب، رنج این دفاع مقدس را به جان نمیخریدند، محنتی بلند مدت و ذلتی روزافزون، همه ملت لبنان را تهدید میکرد و ادامه این روند تهاجمی تمام این منطقه را در برمی گرفت. امروز حماس و حزبالله خط مقدم دفاع از امت اسلامی و همه ملتهای این منطقه است.»[40]
مقام معظم رهبری در تبیین این موضوع مهم می فرمایند :
«امروز مسئلهی فلسطین هم همینجور است. مسئلهی غزه که شما مشاهده میکنید، این بخشی از ظاهر قضیه است، باطن قضیه عبارت است از این که دستگاه استکبارِ بیاعتقاد به همهی اصول انسانی، مایل است این منطقهی خاورمیانه، این منطقهی حساس را که پر از ثروت و حساسیت گوناگون جغرافیائی و اقتصادی است، در اختیار بگیرد؛ در مشت بگیرد. وسیلهاش هم اسرائیل غاصب است؛ صهیونیستهای مسلط بر فلسطین اشغالی. مسئله این است. همهی این حرکاتی که این چند سال در این منطقه انجام گرفته است - از قضایای لبنان تا قضایای عراق تا قضایای فلسطین - با این نگاه قابل تفسیر و قابل فهم است. مسئله این است که این منطقه باید در مشت آمریکا و استکبار - استکبار اعم از آمریکاست. البته مظهر عمدهاش، شیطان بزرگ، دولت آمریکاست - قرار داشته باشد. استکبار میخواهد این منطقه را در اختیار داشته باشد؛ در مشت داشته باشد. استکبار این منطقه را لازم دارد و عاملش هم اسرائیل است. همهی این داستانها و قضایای این چند سال با این نگاه، تحلیل میشود. دیدید در جنگ سی و سه روزه، وزیر خارجهی آمریکا گفت: این درد زایمان منطقهی خاورمیانهی جدید است! یعنی از این حادثه یک موجود تازهای متولد خواهد شد که همان خاورمیانهای است که آمریکا دنبالش است. البته این خواب آشفته تعبیرش همانی بود که بر سرشان آمد. شجاعت و بیداری و فداکاری و ایثار و جهاد جوانان مؤمن در لبنان، تو دهن نه فقط اسرائیل، بلکه تو دهن آمریکا و همهی پشتیبانانشان و دنبالهروانشان زد. قضیهی غزه هم از همین قبیل است.
اینها میخواهند هیچ عنصر مقاومتی در این منطقه وجود نداشته باشد. اصل عنصر مقاومت را جمهوری اسلامی میدانند. البته این را درست فهمیدهاند. اینجا مرکز مقاومت است. اینجا جائی است که ما اگر هیچ اقدامی هم نکنیم، هیچ حرفی هم نزنیم، خود وجود جمهوری اسلامی به ملتهای منطقه الهام میدهد. یک موجودیتی، یک هویتی که علیرغم همهی قدرتهای استکباری و به کوری چشم آنها اینجور در این منطقه قد کشیده و روز به روز ریشهدارتر میشود؛ روز به روز قویتر میشود. خود وجود این پیکرهی عظیم و پرشکوه، خار چشم استکبار است و امیددهندهی به ملتها. بله، اینجا مرکز مقاومت است؛ در این شکی نیست. دیگران هم از اینجا الهام گرفتند، منتها برای اینکه این مقاومت را در هم بکوبند، حلقهی ضعیف را اول هدف قرار دادند؛ دولت مردمی منتخب حماس در غزه. او را مظلوم گیر آوردند؛ او را دارند میکوبند. هر کس در دنیای اسلام، امروز قضیهی غزه را یک قضیهی منطقهای و شخصی و محلی بداند، دچار همان خواب خرگوشیای است که پدر ملتها را تا حالا درآورده است. نه، این قضیهی غزه، فقط قضیهی غزه نیست؛ قضیهی منطقه است.
فعلاً آنجا نقطهی ضعیفتر است، تهاجم را از آنجا شروع کردند و اگر موفق شدند، دست از سر منطقه بر نمیدارند. دولتهای کشورهای مسلمانی که حول و حوش آن منطقه هستند و کمکی که باید بکنند و میتوانند بکنند، نمیکنند، دارند اشتباه میکنند؛ اشتباه میکنند. هر چه در این منطقه میخ اسرائیل بیشتر فرو برود، تسلط استکبار بیشتر بشود، بدبختی این دولتها و ضعف و ذلت این دولتها بیشتر خواهد شد. چرا ملتفت نیستند؟ و دولتها، ملتها را هم دنبال خودشان به ذلت میکشانند. یک دولت ذلیل و مطیع و وابسته، یک ملت را مطیع و ذلیل و وابسته میکند. این است که ملتها باید به خود بیایند.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مردم قم به مناسبت قیام نوزدهم دی 1387/10/19)
پی نوشت ها :
[27] - فرهنگ علوم سیاسی ، علی آقا بخشی ، تهران :چاپار، 1383 ، ص 443 .
[28] - اصول روابط بین الملل ، هوشنگ عامری ، ص 334 .
[29] - لبنان و فلسطین به ما چه دخلی دارد؟ ، رضا امیرخانی ، بازتاب ، ۸ مرداد ۱۳۸۵ .
[30] - تلاش آمریکا و اسراییل برای مشروع جلوه دادن جنگ و جنایت ، جاستین ریموندو ، سایت عملیات روانی 85/5/3 .
[31] - لبنان و فلسطین به ما چه دخلی دارد؟ ، رضا امیرخانی ، بازتاب ، ۸ مرداد ۱۳۸۵ .
[32] - رهبر معظم انقلاب در دیدار خبرگان منتخب ملت،1385/6/11 .
[33] - سوره انبیاء، آیه 92 .
[34] - سوره حجرات، آیه 10.
[35] - شیخ عباس قمی، سفینه البحار، انتشارات اسوه، 1416 ه.ق، ج 1، ص 54 .
[36] - کتاب وسائل الشیعه .
[37] - سوره آل عمران، آیه 64.
[38] - خطبه 27 نهج البلاغه ، فیض الإسلام .
[39] - حدیث ولایت، ج 5، ص 230.
[40] - پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت جنایت اسرائیل در قانا ، ۱۱مرداد ۱۳۸۵.
(منبع : مقاومت اسلامی ، وظایف ایدئولوژیک و منافع ملی ، علیرضا محمدی ، مجله پرسمان) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/100101113)
Design By : Pichak |