سفارش تبلیغ
صبا ویژن

► o▌ استان قدس ▌ o ◄

زمستان براى مؤمن فصل خوبى است ، زیرا روزهاى کوتاهش را روزه مى گیرد و شبهاى طولانى اش را براى نماز (شب ) بر مى خیزد.(126)

همسر امام رحمه الله علیه مى گویند: ((تا حالا نشده که من از نماز شب ایشان بیدار شوم )). چون چراغ را مطلقاً روشن نمى کردند. نه چراغ اتاق را روشن مى کردند، نه چراغ راهرو را و نه حتى چراغ دستشویى را [او از یک چراغ قوه کوچک که تنها جلوى پایشان را روشن مى کرد، استفاده مى کردند.(124)] و براى این که کسى بیدار نشود، هنگام وضوى نماز شب ، یک ابر زیر شیر مى گذاشتند که آب چکّه نکند و

صداى آن ، کسى را بیدار نکند.(125)

در حالات امام خمینى رحمه الله علیه یکى از پزشکان مى گوید: در ایّامى که امام خمینى رحمه الله علیه در بیمارستان تحت معالجه و عمل جرّاحى بودند، لوله تنفّس در تراشه ایشان بود، (وقتى این لوله در مجراى تنفسى قرار مى گیرد، شخص نمى تواند صحبت کند)، امّا امام با اینکه لوله به مجراى تنفسى ایشان وصل بود، نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتّى نماز شب خود را ترک نکردند.(121)

نماز شب و رفع مشکلات .. .. .. .. .. رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرمود: اى مردم ! هیچ کس از شما نیست ، مگر اینکه مشکلات همچون کمربندى او را محاصره کرده است . پس زمانى که دو سوّم از شب گذشت (و یک سوّم آن باقى ماند) ملکى بر او وارد مى شود و به او مى گوید: برخیز! و ذکر خداوند بگوى که صبح نزدیک است . اگر او حرکت کرد و ذکر خداوند گفت ، یک گره از گرفتارى هایش گشوده خواهد شد و اگر اوبرخاست و وضو گرفت و به نماز ایستاد، تمامى گره هاى گرفتارى از او گشوده مى شود و صبحگاهان شادمان و با روشنى چشم از خواب بر مى خیزد.(153)


نوشته شده در شنبه 90/11/15ساعت 6:29 عصر توسط علی رضا رسولی نظرات ( ) |

نام آنان را یکایک مى برد و بسیار در حقّشان دعا مى فرمود و براى خود دعایى نمى کرد. به ایشان گفتم : مادرم ! چرا همان گونه که براى دیگران دعا مى کنى براى خود نیز دعا نمى کنى ؟ فرمودند: فرزندم ! ابتدا همسایه و بعد خود انسان .(135)

بر تو باد به استغفار در تاریکى شب .. .. ... .. خداى متعال فرمود: اى داوود! بر تو باد به استغفار در تاریکى شب ، هر کس ‍ به خاطر من به نماز ایستد آنگاه که مردم در خوابند، به فرشتگانم دستور مى دهم تا براى او استغفار کنند و بهشت من مشتاق دیدار او گردد و هر تر و خشکى براى او دعا کند.(131)

نصیحت على علیه السلام براى مردم عراق ((امام باقر علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین على علیه السلام آن گاه که در عراق بود، روزى پس از نماز صبح به وعظ و نصیحت پرداخت و از خوف خدا گریست ، دیگران هم از گریه حضرت گریستند،

آن گاه فرمود: به خدا قسم که از زمان دوستم رسول خدا صلى الله علیه و آله اقوامى را به یاد دارم که صبح و شام را به پایان مى بردند در حالى که چهره هاى آنان گرفته و احوالشان پریشان و شکمها از گرسنگى به پشت چسبیده و پیشانى آنان از اثر سجده چون زانوى شتر بود!

شب را در حال سجده و قیام براى پروردگارشان به روز مى آوردند. گاهى مى ایستادند و گاهى پیشانى بر خاک مى نهادند و با خداى خود سرگرم گفتگو و مناجات بودند و آزادى خویش را از آتش جهنّم ، از حضرت او مى خواستند، به خدا سوگند با همه احوال ، آنان را مى دیدم که بیمناک و هراسانند! راوى مى گوید: پس از این سخنان

دیگر آن حضرت را خندان ندیدند، تا به جوار رحمت حضرت حق منتقل شد.))(130)

اگر بهشت مى خواهى نماز شب بخوان یکى از صالحان گفت : شبى خوابیدم و عبادت (نماز شب ) به جا نیاوردم ، پس شنیدم که هاتفى مى گفت : آیا بندگان خدا مى خوابند و حال آنکه خداوند بهشت رضوان را بین آنان تقسیم مى فرماید؟ پس هر که اضافه بخواهد، شب طولانى را با خواب ، کوتاه نمى کند و به اندکى از بهشت قانع نمى شود.(129)

کنیزک نماز شب خوان ((حسن بن صالح )) - از صوفیه و عرفاى مشهور عراقى - کنیزکى داشت ، آن را بفروخت بر قومى . چون میانه شب بود، کنیزک برخاست و گفت : اى اهل سراى ، نماز! نماز! ایشان تعجّب نمودند و گفتند: آیا صبح بدمید و بامداد شد؟ کنیزک گفت : شما جز فریضه نگزارید؟ گفتند: نه . کنیزک به نزد حسن بن صالح بازگشت و گفت :

اى خواجه ! مرا بر قومى فروختى که ایشان نماز شب نمى خوانند، مرا از ایشان باز ستان . حسن وى را از ایشان بازستاند.(128)

 

 

 

 

 

 

 

 



نوشته شده در شنبه 90/11/15ساعت 6:27 عصر توسط علی رضا رسولی نظرات ( ) |

بیدار نشدن مرحوم آخوند کاشى براى نماز شب ((حضرت حجة الاسلام والمسلمین آسید محمّد حسین مدرس )) در اصفهان فرمودند: یک روز طلبه ها جشنى گرفته بودند از آخوند کاشى هم دعوت مى کنند که در آن جشن شرکت کنند،

ایشان هم تشریف مى آورند و تا دیر وقت مشغول بودند و براى نماز شب بیدار نشده بلکه براى نماز صبح از خواب بیدار مى شوند. دوباره ((هفده ربیع )) طلبه ها جشن مى گیرند و آخوند را دعوت
مى کنند که تشریف بیاورند و این بار هم ایشان خوابشان مى برد. شب در خواب ((حضرت رسول )) صلى الله علیه و آله را مى بینند و حضرت مى فرمایند: ما دفعه قبل ((نهم ربیع )) را به خاطر شادى قلب دخترم ((زهرا سلام اللّه علیها)) تو را بخشیدیم که نماز شبت ترک شد ولى ((هفدهم ربیع )) چرا خوابت برده بلند شو نماز شبت را بخوان
ذکر موجودات ((آیت اللّه امینى )) فرمودند: ((آسید باقر سدهى )) که استاد ما بود و ایشان هم شاگرد مرحوم ((آیت اللّه آمیرزا رحیم ارباب )) بود فرمود که :
ما سر درس مرحوم ارباب بودیم و ایشان لمعه درس مى دادند یک روز در درس لمعه فرمود: یک شب من از اتاقم به قصد وضو به سوى صحن مدرسه آمدم که نماز شبم را بخوانم وقتى از اتاق بیرون آمدم دیدم صداى همهمه اى مى آید هرچه نگاه کردم دیدم همه جا خاموش است ، صدا از درخت و همه جا مى آید مثل یک ذکرى بود
رفتم وضوخانه دیدم آنجا هم صدا مى آید، تعجّب کردم این صداى ذکر از کجاست . آمدم داخل ایوان نماز بخوانم ، امّا همینطور در فکر بودم که این صدا از کجا مى آید؟ قدرى که رفتم ، دیدم مرحوم آخوند کاشى مشغول نماز شب هستند و در قنوت وِتْرشان همینطور ذکر مى خواند و گریه مى کند و در و دیوار هم ذکر مى گویند. من همینطور ایستادم و به او نگاه کردم ، تا نماز صبح شد، دیدم سر و صدا تمام شد
فردا رفتم درس و گفتم : آقا من یک حاجتى به شما دارم . فرمود: بفرمائید؟! گفتم : من چنین چیزى از شما دیدم و ذکر در و دیوار. آخوند فرمود: خودتان شنیدید؟ گفتم : بله . فرمودند: خداوند به تو عنایتى کرده است که شنیده اى . (چون قرآن کریم مى فرماید: در و دیوار تسبیح خدا را مى کنند اگر کسى درک کند و بفهمد ذکر موجودات را معلوم است که خداوند التفاتى به او کرده است
گریه هاى شبانه ... ... یکى از اساتید حوزه علمیه قم گوید: شبى مهمان حاج آقا مصطفى بودم ، نصف شب از خواب بیدار شدم و صداى آه و ناله اى شنیدم ، نگران شدم که در خانه چه اتفاقى افتاده است ! حاج آقا مصطفى را بیدار کردم و گفتم : ببین در خانه شما چه خبر است ؟ ایشان نشست و گوش فرا داد و گفت : صداى آقا (امام خمینى ) است که مشغول تهجّد و عبادت است .(143)
نام آنان را یکایک مى برد و بسیار در حقّشان دعا مى فرمود و براى خود دعایى نمى کرد. به ایشان گفتم : مادرم ! چرا همان گونه که براى دیگران دعا مى کنى براى خود نیز دعا نمى کنى ؟ فرمودند: فرزندم ! ابتدا همسایه و بعد خود انسان .(135)
مادرم فاطمه زهرا علیها السلام در نماز شبش ... امام حسن مجتبى علیه السلام فرمودند: مادرم فاطمه علیها السلام را دیدم که در شب جمعه اى در محراب عبادت خویش ‍ ایستاده و مرتب در حال رکوع و سجود بودند تا اینکه سپیده صبح آشکار شد و مى شنیدم که مؤمنان و مؤمنات را دعا مى فرمود و


نوشته شده در شنبه 90/11/15ساعت 6:23 عصر توسط علی رضا رسولی نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

Design By : Pichak